بر اساس روایت برخی منابع ریشه و اساس تشکیلات فرماسونری به تشکیلات نظامی – راهبه ای دوران جنگهای صلیبی باز می گردد. جنگ های صلیبی به رشته جنگ ها و لشگرکشی هایی پادشاهان مسیحی اروپای غربی زیر فشار ، نفوذ و رهبری پاپ و کلیسای کاتولیک و به بهانه تصرف ارض مقدس و نجات آن از دست مسلمانان و حمایت از مسیحیان این مناطق و زایران بیت المقدس و در حقیقت با هدف توسعه طلبی و تصرف سرزمین های اسلامی گفته می شود که بین سالهای ۱۰۹6 تا ۱۲91 میلادی( 490تا 691 ه.ق.) رخ داد و شامل هشت جنگ اصلی و چند حمله فرعی می شود. صلیبیان تنها در جنگ و حمله اول پیروز شدند.( عودی ، 1387) اما در سایر جنگها از مسلمان شکست خوردند. در سال ۱۱۱۹صلیبیان شهرهای مسیحی نشین جدید در سرزمین مقدس بنا کردند.
در سال ۱۰۹۵ میلادی پاپ یهودی تبار « اوربن دوم » (orban) پس از کوششها و رایزنی های فراوان ، در شهر «کلرمون»، واقع در فرانسه ، در« شورای کلیسای کلرمون » همه مسیحیان اروپایی را مجبور کرد تا علیه ترکان سلجوقی حاکم بر شام قیام کنند و شهر اورشلیم (بیت المقدس) واقع در فلسطین را اشغال کنند و اعلام کرد کسانی که در این جنگ ها شرکت کنند ، تمام گناهانشان بخشیده خواهد شد و دارایی هایشان معاف از مالیات و در کنف حمایت کلیسا خواهند بود.( عودی ، 1387) در همان سال، سپاه بزرگی مهیا و از طریق خشکی رهسپار نخستین جنگ صلیبی گردید. عده زیادی از جنگجویان صلیبی در طول این سفر سه ساله خطرناک از اروپا تا خاورمیانه براثر جنگهای مختلف و سایر حوادث جان خود را از دست دادند. آنها که زنده ماندند موفق شدند بعد از محاصرهای کوتاه ، در ژوئن 1099 بیت المقدس را تسخیر و اهالی شهر اعم از مسلمانان و یهودیان را قتل عام کردند. یهودیانی که در کنیسههای خود پناه گرفته بودند زنده زنده سوزانده شدند. صلیبیون براى تقويت و تحكيم پايه هاى حكومت اورشليم و دفاع از سرزمين فلسطين در مقابلمسلمانان، سه فرقه یا سازمان با ماهيت راهبى - نظامی تشكيل دادند. در این فرقه کشیشان و شوالیه ها می توانستند عضو شوند و پیمان می بستند که تارک دنیا بمانند و از رهبران خود بی قید و شرط اطاعت کنند.( کاسمینکی ،1350) نفرات این سازمانها جنگجویان متعصب مذهبی بودند که در شمشیر زنی و سوارکاری مهارت بسیاری داشتند و از سراسر اروپا با تشویق کلیسا و به بهانه حمایت از مسیحیان تحت ستم ، حفظ سرزمین مقدس از گزند کفار و نجات دادن مزار حضرت عیسی (ع) روانه فسلطین شدند. اعضاى اين فرقهها موظّف بودند تا همانند راهبان مغرب زمين سرگرم عبادت و رياضت و از نظر نظامى پيوسته آماده كارزار باشند. لباسشان نمود روشن اين ماهيت دو گانه بود. آنان اسلحه سواران جنگى رابه خود مىبستند و بر روى آن لبّاده بلند راهبى را مىپوشيدند.این سه فرقه عبارتنداز:
1- « شوالیه های معبد» ، « نائت تیمپلر» یا « سواران داویه» ( The Knight Templar) بعد از تصرف بیت المقدس به دست نیروهای صلیبی تاسیس شد. در مورد سال تاسیس این سازمان فرقه ای – نظامی اختلاف نظر است. برخی تاسیس آن را بلافاصله بعد از تصرف قدس ، گروهی دیگر سال 1100 ، عده ای دیگر 1118 و1119 و گروهی نیز سالهای 1128 و 1129 ذکر کرده اند. سال تاسیس این سازمان هر زمان که باشد ، در سال 1129 میلادی ، « شورای کلیسای تروی » به آن رسمیت داد و به حمایت از آن پرداخت.هسته اولیه آن یک گروه نه نفری از نجیب زادگان فرانسوی بودند که علایق مذهبی شدید و پیوند عمیقی با هم داشتند. « گودفری دو سنت امر » (Godfrey de Saint-Omer ) و « هیودو پاینس »( Hugues de Payens ) از اعضای مشهور این گروه بودند.این گروه با اجازه بالدوین دوم پادشاه اورشیلم در کوه معبد در مکان معبد ویران شده سلیمان در مسجدالاقصی مستقر شدند. آنها خود را سربازان مسکین نام نهادند. به همین خاطر به سازمان « شوالیه های معبد » ، « شوالیه های فقیر معبد شاه سلیمان » و«هم رزمان مسکين عيسي مسيح و معبد سليمان» شهرت یافتند. اعضای این فرقه می بایستی نجیب زاده می بودند و نسبت به حفظ فقر ، پاکدامنی و اطاعت سوگند یاد می کردند. وظیفه عمده این گروه تامین امنیت زائران و مهاجران مسیحی و راهنمائی آنها بود که به اماکن مقدسه بیت المقدس آمد و رفت داشتند. این زائران تحت کنترل کامل این گروه بودند در نتیجه با پول زائران به ثروت هنگفتی دست یافتند. اما هدف اصلی این شوالیه ها در فلسطین به گفته «دونالد کوئلر» از دانشگاه ايلينوي: شواليههاي فرانسوي به دنيال زمينهاي بيشتر بودند. تجار ايتاليايي اميدوار بودند تجارت خود را در بنادر خاورميانه توسعه دهند شمار وسيع مردم بينوا تنها براي فرار از سختي زندگي روزمرة خويش به هيئت اعزامي پيوستند. ( تیموئی ، 1384 و هارون یحیی ، 1387)
به تدریج این سازمان گسترش یافت تا جایی که گزارش شده است که تعداد نفرات آن به 20000 نفر نیز رسیده است. بیشتر اعضای آن از کشورهای فرانسه ، اسپانیا ، پرتغال و ایتالیا بودند. مشخصه این گروه ، لباس سفید با صلیب قرمز بود . این صلیب هشت گوشه بر لباس راهبه ای آنان درج شده بود. شوالیه های معبد پشتگرم به حمایت نجیب زاده معروف فرانسه « برنارد کلرووس » (Bernard of Clairvaux) یکی از موسسان فرقه رهبانی « سیسترسیان »که خواهر زاده یکی از نه نفر موسس سازمان بود ، بودند. مقررات این فرقه به وسیله همین شخص تنظیم و تدوین شد ( تیموئی ، 1378)این شوالیه های ورزیده ، مجهز و متعصب که شعارشان جنگ برای خدا بود و مرگ در این راه را شهادت می دانستند ، در اروپا چنان شهرت و محبوبیتی پیدا کردند که از کمک و پشتیبانی اقشار مختلف به ویژه پادشاهان اروپایی نیز برخوردار گردیدند. روز به روز بر احترام و منزلت آنان در بین مردم افزوده می شد. دستگاه پاپ و کلیسای کاتولیک و نجیب زادگان اروپا نیز از آنها حمایت می کردند. برای تامین هزینه های جنگ پادشاهان اروپایی کمکهای زیادی به آنها کردند. در نتیجه شوالیه ها از درآمد و ثروت زیادی برخوردار شدند و صاحب املاک و مستغلات فراوانی گردیدند. اکثر این شوالیه های قدرتمند و با نفوذ تبدیل به تاجر، بانکدار و مدیران اداری هم شدند و به نوعی اولین تعاونی ها و سیستم بانکی منظم اروپا را تاسیس کردند. آن ها را مي توان از بنيانگذاران نظام سرمايه داري در دوران قرون وسطي در اروپا ناميد كه نظام بانكداري جديد را كه بر مبناي معاملات ربايي استوار است ، طراحي كردند. این گروه و گروه « هاسپیتالر »در تمام مدت عمرشون در حال رقابت و حتی جنگهای خونین برای بدست آوردن قدرت بیشتر باهم بودند.
تا سال 1168 این دو گروه بیشتر از 20 قلعه از ترکیه تا شمال مصر تحت کنترل خود داشتند.این قلعه ها از استحکامات و تجهیزات و امکانات مطلوبی برخوردار بودند و می توانستند حتی تا چند سال در مقابل حملات از خود مقاومت نشان دهند در این سال سرپرست این سازمانها برای اولین بار «استاد بزرگ» نامیده شد. یکی از ارکان اصلی قوای صلیبیون در تصمیم گیری ، طراحی عملیات های جنگی و نبردها این گروه های متعصب مذهبی بودند. آنها بسیار بیرحم بودند و عامل اصلی حمله های صلیبیون به مسلمانان و قتل عام مسلمانان به ویژه زنان و کودکان و سالخوردگان محسوب می شوند. درسال 1187 صلاح الدین ایوبی با تصرف بسیاری از این قلعه ها ، موفق گردید شکست سختی به صلیبیون بدهد و بیت المقدس را تصرف کند. در نبرد روستای « حطین» صلاح الدین ایوبی شکست سختی به صلیبیون داد. حداقل سی هزار صلیبی کشته شد که در بین کشته شدگان نام بسیاری از رهبران و فرماندهان مهم آنها از جمله « جرارد »Gerard de Ridefort, فرمانده شوالیه های معبد نیز به چشم می خورد. علاوه بر کشته شدن تعداد زیادی از شوالیه ها در جنگ ، دویست نفر از شوالیه های دو سازمان فوق الذکر اسیر شدند که به دستور مستقیم صلاح الدین ، این جنگجویان خبیث و کینه توز به جرم ارتکاب به جنایات مختلف گردن زده شدند. ( عودی ، 1387) در این جنگ نه تنها بسیاری از این شوالیه ها بلکه بخشی بزرگی از سپاه صلیبیون نابود شدند. همین امر زمینه ساز تصرف بیت المقدس و شکست های بعدی صلیبیون را فراهم ساخت. بعد از آن صلیبیون تلاش فراوان کردند تا با لشگرکشی های متعدد بیت المقدس را تصرف کنند اما در همه جنگها شکست خوردند. در طی این جنگها بسیاری از این شوالیه ها کشته شدند اما تعدادی که زنده ماندند روانه کشورهای خود شدند. چون بیتشر افراد با نفوذ سازمان اهل فرانسه بودند ، بسیاری از شوالیه ها رهسپار فرانسه شدند. و با ثروت و نفوذی که داشتند ، صاحب قدرت سیاسی زیادی شدند و از نفوذ زیادی در فرانسه برخوردارشدند.
در بسیاری از منابع آمده است که شوالیههای معبد در دوران اقامت در اورشلیم ، با گروه سری يهودي « قباله» یا « کابالا » ارتباط برقرار كرده و تحت تأثیر این نهاد سرّی قرار گرفت که در نتیجة آن مسیحیت را رها نمود و مراسمي كه با دين مسيحيت كاملا بيگانه بود انجام مي دادند و به اجرای آداب جادوگری پرداخته و اعتقادات مذهبي مردم مصر دوران فرعونيان را جزء باورهاي ديني خود قرار دادند. آنها همچنین در حفاری هایی که در مسجد الاقصی انجام دادند ، پیکره های خدایان کنعانی و مصری ، نوشته ها و نمادهای فرهنگی و دینی آنان را یافتند و تحت تاثیر آنها قرار گرفتند. «الیمنس لیوای» نویسندة فرانسوی کتاب تاریخ جادوگری، شواهد تفضیلی در این کتاب ارائه میدهد و اثبات میکند، شوالیههای معبد اولین گام را در پذیرش تعالیم کابالا برداشتند؛ به عبارت دیگر آنها این تعالیم را به صورت مخفیانه آموختند. واصول و تعالیم ریشه دار مصر باستان به کمک کابالا به شوالیههای معبد منتقل شد. شوالیههای معبد با پذیرش مفاهیم کابالا طبیعتاً با بنیاد مسیحی حاکم بر اروپا سر ناسازگاری یافتند.(هارون ، یحیی ، 1387)
بسیاری از محققان دلیل این تغییرات را مربوط به رازی می دانند که شوالیه ها آن را در معبد سلیمان کشف کردند . این نویسندگان ، حفاظت از زائران مسيحي فلسطين از سوی شوالیه ها را پوششی برای اقدامات سری خود عنوان می کردند زیرا هدف حقيقيشان کاملاً متفاوت بود. هيچ نشانهاي مبني بر حمايت مؤمنان لژ معبد از زائران وجود ندارد. زیرا مدارک قاطعي در ارتباط با اجراي حفاريهاي وسيع در زير خرابههاي یافت گردید.
نويسندگان کتاب «کليد هيرام » این راز را کشف کردند. مورخ فرانسوي به نام «دلافورج» نیز ادعاي مشابهي ميکند: «وظيفة اصلي نه شواليه انجام تحقيقات جهت به دست آوردن آثار باستاني و نسخ خطي به شمار ميرفت که حاوي ماهيت رسوم پنهاني يهوديت و مصر باستان بودند.» در اواخر قرن نوزدهم «چارلز ويلسون» از «انجمن مهندسان رويال» تحقيقات باستانشناسي را در اورشليم آغاز نمود. او به اين نتيجه رسيد که شواليههاي معبد براي مطالعه ويرانههاي معبد به اروشليم رفتهاند. ويلسون در زير شالوده معبد نشاني از حفاري و کاوش يافت و به اين نتيجه رسيد که اين اعمال با ابزار متعلق به شواليههاي معبد صورت پذيرفتهاند. اين اقلام در مجموعه «رابرت برايدون» که آرشيو اطلاعاتي گستردهاي در رابطه با نظام معبد در اختيار دارد موجود است.
نويسندگان کتاب کليد حيرام حفاريهاي شواليههاي معبد را بينتيجه نميدانند و چنين استدلال ميکنند که اين گروه آثاري در اورشليم کشف کردند که ديدشان را نسبت به جهان تغيير داده است. به علاوه بسياري از ديگر محققان همين عقيده را دارند. حتماً دليلي وجود داشته که شواليههاي معبد را با وجود مسيحي بودن از سرزمينهاي مسيحي عالم به اورشليم و به پذيرش عقايد و فلسفه کاملاً متفاوت و اجراي مراسم بدعتآميز و اجراي تشريفات «جادوي سياه» هدايت نموده است.( هارون ، یحیی ، 1387)
فعالیتها و اقدامات مرموز شوالیه های معبد ، به تدریج سوء ظن و بدبینی حاکمان متعصب اروپایی و دستگاه پاپ را برانگیخت و زمینه سازی اضمحلال آنها را فراهم ساخت. وقتی جنگ هاي صليبي پایان یافت، اين شوالیه ها در كشورهاي اروپا مخصوصا در فرانسه مستقر شدند با ثروت خود قدرت سياسي زیادی بدست آوردند.
چنانکه گفته شد ، بسیاری از شوالیه های معبد در فرانسه مستقر شدند ،فلیب چهارم که قصد توسعه قلمرو خود و جنگ با انگلستان داشت ، از شوالیه ها درخواست کمک مالی کرد ولی شوالیه به درخواست وی پاسخ منفی دادند. این امر باعث عصبانیت شاه شد. شاه از پاپ درخواست کرد تا شوالیه ها را تکفیر کند اما پاپ « بنیفاس هشتم » (Boniface VIII ) که قصد داشت بر قدرت پاپ بیفزاید ، با اقدامات فلیپ مخالفت کرد و در اعتراض به رفتارهای وی ، شاه را تکفیر و حکومت وی را نامشروع دانست و روحانیان را از پرداخت مالیات به شاه برحذر داشت. در مقابل شورای سلطنتی سفیرانی را به ایتالیا اعزام کرد تا پاپ را معزول کنند. ایادی و طرفداران فلیپ نیز به آزار و اذیت پاپ پرداختند. پاپ بعد از مدتی فوت کرد و جانشین وی (Benedict XI )حکم تکفیر فلیپ را ملغی و از گناهنش درگذشت و او و همه توطئه گرانی که علیه پاپ قبلی دسیسه می چیدند را بخشید. پاپ بعد از مدتی فوت کرد و «کلمنت پنجم » دوست دوران کودکی فلیپ بود ، در سال 1305 به عنوان جانشین انتخاب گردید (کاسمینکی ، 1350) (Clement V ) او بر خلاف پاپ های قبلی از ضدیت با فیلپ دست برداشت و از اتحاد شوالیه های معبد و شوالیه هاسپیتالر جلوگیری کرد و موافقت کرد که شاه به بازدادشت و بازجویی شوالیه ها مبادرت کند. فلیپ چهارم دلایل دیگری نیز برای بدگمانی به شوالیه ها در اختیار داشت و معتقد بود که با شوالیه های توتونیک المان رابطه دارند همچنین به توطئه علیه شاه متهم شدند. در سال 1307 شوالیه ها بوسیله ماموران شاه بازداشت شدند. اتهامات آنها عبارت بود: ضدیت با عیسی مسیح ، انداختن آب دهان و ادرار به روی صلیب و عکس مسیح ، پرستش شیطان ، ارتباط با حشاشین و صوفیان مسلمان ، همکاری با مسلمین، بت پرستی، نفی عیسی مسیح، خوابیدن با شیطان، خوردن خاکستر مردگان، باردار کردن دوشیزگان، همجنس بازی ،شیادی ، فساد ، پنهان کاری ، ارتداد ، پرستش گربه مقدس ، بت سازی ، شرب خمر ، زنا و فحشا ، « بوسه وقیح »( بوسیدن زیر دم گربه ) و... ( هاشمی فرد ،1379) بازجویی از آنها به افراد باتجربه دادگاه تفتیش عقاید واگذار شد. در پي يک دوره طولاني بازپرسي و محاکمه، بسياري از شواليهها به عقايد بدعتاميز خود اعتراف نمودند و اقرار کردند که در ميان خود به حضرت عيسي (ع) توهين ميکردهاند. به دلیل اتهامات وارده اين گروه به حکم « شورای وین » ملغی گردید. جمعی از شوالیه های معبد بازداشت شدند..در سال 1307 میلادی ساختار « شوالیه های معبد» تبدیل یه یک نظام سری و زیر زمینی گردید. اما سرکوبها ادامه پیدا کرد. و به دستور پاپ «كليمنت پنجم » و امپراتور فرانسه فلیپ چهارم در سال 1312 م به شدت سركوب شدند. سرانجام رهبران شواليههاي معبد، که «استاد بزرگ» نام داشتند، از جمله «ژاک دومالي»(Jacques de Mo lay در سال 1314 به دستور کليسا و پادشاه زنده در آتش سوزانده شدند، تعداد بيشماري نيز زنداني شدند. دسته ای دیگر نيز پراکنده و رسماً ناپديد گرديد. اموال این شوالیه نیز توقیف و به شواليههاي «سنتجان» که تحت حمایت پاپ بودند ، واگذار شد.
بسیاری از شوالیه ها در منطقه « پراونیس » فرانسه مخفی شدند. این منطقه مرموزترین مرکز کابالیسم اروپا بود ، جایی که سنت شفاهی کابالا به کتاب تبدیل شد و ثبت گردید. پادشاهان بعدی فرانسه نیز تلاش کردند تا بساط شوالیه های مقدس را برچیند در سال 1337 بسیاری تمپلرها در مناطقی که قدرت یا نفوذ داشتند دستگیر و با اتهامات مختلف به محاکمه کشاندند. اما شمار قابل توجهی از این افراد گریختند و به پادشاه اسکاتلند( تنها پادشاهی که مرجعیت پاپ را قبول نداشت) پناه بردند. پادشاه اسکاتلند «رابرت بروس» از رقیب تازه ی واتیکان استقبال گرمی کرد و آنها را به درجات عالی دربار خود راه داد . شوالیه ها کم کم تفکرات خود را در دربار نفوذ دادند و در پناه حمایت شاه اسکاتلند ، تشکيلات خود را احيا نمودند و اندکي بعد براي ادامة حيات نامشروع خويش روش مناسبي يافتند. آنها در اسکاتلند به «لژ وال بیلدرز» مهم ترین لژ اسکاتلند ، نفوذ کردند و در اندک زمانی بر آن تسلط یافتند، لژ سنن نظام معبد را به خود گرفت. آن ها در اسكاتلند عقايد و مراسم ديني مصر باستان دوران فرعونيان را با عقايد مذهبي كاهنان جادوگر اقوام سلتي ادغام نموده، به عنوان فراماسون ها ظاهر شدند. و به این ترتیب بذر فراماسونری در اسکاتلند کاشته شد و فراماسونری متولد شد. هنوز هم تا به امروز «لژ کهن اسکاتلند» شاخه اصلی فراماسونری به شمار میرود. اعضای شوالیه های معبد از این زمان به بعد شورشها و اعتراضهایی را علیه دستگاه پاپ و پادشاهان اروپایی طراحی کردند. به عقیدة بعضی مورخان شورش روستایی انگلستان در سال 1381 به کمک این سازمان مخفی شعلهور شد. که هدف آن ، سازمان دادن یک جنبش بزرگ علیه کلیسای کاتولیک بود.
نیم قرن بعد نیز یک کشیش در بوهیما (جنوب اطریش) به نام «جان هاس» (John Huss) شورشی را در مخالفت با کلیسای کاتولیک آغاز کرد. در پشت پرده این شورش نیز شوالیههای معبد قرار داشتند. «اویگدور بن آیزاک کارا» (Avigdor Ben Isaac Kara)، از مهمترین نامهایی بود که هاس در توسعه دکترین خویش تحت تأثیر آن قرار داشت. کارا، خاخام انجمن یهودی شهر پراگ و یک کابالیست بود.
نمونههایی از این قبیل، حکایت از اتحاد میان شوالیههای معبد و کابالیستها جهت تغییر نظام اجتماعی اروپا میکند. این تغییر موجب دگرگونی فرهنگ مسیحی پایهای اروپا و جایگزینی آن با فرهنگی مبتنی بر مفاهیم الحادی مانند کابالا گردید و بعد از دگرگونی فرهنگی دگرگونی سیاسی به میان آمد؛ مثلاً انقلاب فرانسه و ایتالیا و... به وقوع پیوستند.
لژ اسکاتلند در اوايل عصر مدرن نام خود را به «لژ فراماسون» تغيير داد. لژ اسکاتلند قديميترين شاخة فراماسونري ميباشد و به اوايل قرن چهاردهم، زماني که شواليههاي معبد به اسکاتلند پناهنده شدند باز ميگردد. القابي که به افراد عاليرتبه اين لژ داده ميشد قرنها پيشتر به شواليههاي معبد اعطا ميگرديد. اين عناوين تا به امروز به کار ميروند به طور خلاصه معبديان ناپديد نشدند و هنوز فلسفه، عقايد و تشريفاتشان در لباس مبدل فراماسونري پابرجاست. شواهد بيشمار تاريخي اين موضوع را تأييد ميکنند وامروز شمار وسيعي از تاريخدانان غربي - چه فراماسون و چه غيرفراماسون - اين امر را پذيرفتهاند.
گاهاً در مجلات فراماسونها که براي اعضا منتشر ميشود به ريشهيابي فراماسونري و شواليههاي معبد اشاره ميشود. فراماسونها اين موضوع را کاملاً پذيرفتهاند. يکي از اين مجلات «معمارسنيان» نام دارد اين نشريه که متعلق به فراماسونهاي ترکيه ميباشد، ارتباط ميان طبقه معبد و فراماسونها را چنين تشريح ميکند: « در سال 1312 زماني که پادشاه فرانسه زير فشار کليسا، گروه معبد را توقيف کرد و فعاليتهاي آنان متوقف نشد. شمار بسياري از آنها به لژهاي ماسوني که در آن زمان فعال بودند پناه بردند. «مبيگناک» رهبر معبديان و اندکي از ساير اعضا در پناه يکي از لژهاي وال بيلدرز به نام «مک بيناچ» به اسکاتلند گريختند. «رابرت» پادشاه اسکاتلند به آنها خوشآمد گفت و اجازه داد نفوذ خود را بر لژهاي ماسوني اسکاتلند گسترش دهند. در نتيجه لژهاي اسکاتلند از نظر مهارت و عقايد اهميت بسياري يافتند.امروز فراماسونها از نام مک بيناچ با احترام ياد ميکنند. ماسونهاي اسکاتلندي که وارث ميراث اسکاتلند بودند، سالها بعد آن را به فرانسه باز گرداندند و پايههاي لژ اسکاتلند را بنا کردند. تشريفات نظام معبد شبيه تشريفات فراماسونري امروز است.برمبناي اين مطلب، اعضاي شواليههاي معبد مانند اعضاي فراماسونري يکديگر را برادر خطاب ميکنند.شواليههاي معبد و سازمان فراماسونري به ميزان قابل توجهي بر يکديگر تأثيرگذاردهاند. حتي آداب و مراسم دو گروه چنان شبيه يکديگر است که گويي از شواليههاي معبد نمونهبرداري انجام شده است. در اين ارتباط، ماسونها به شدت خود را وابسته به معبديان ميدانند و در نهايت ميتوان گفت آنچه نسخه اوليه فراماسونري تلقي ميشود ميراث شواليههاي معبد است.کتابي با عنوان «کليد حيرام » نوشتة دو ماسون به نامهاي «کريستوفر نايت» و «رابرت لوماس»، حقايق مهمي از ريشههاي فراماسونري را آشکار ميکند. به نوشتة اين دو، فراماسونري استمرار شواليههاي معبد ميباشد.( هارون ، یحیی ، 1387)
2- سازمان« شوالیه های هاسپیتالر» یا « اسبیتاریه. (The Knight Hospitaller) » به معنی پرستاران بودند.این سازمان در مقایسه با سازمان شوالیه های معبد از پیشینه بیشتری برخوردار است. اندیشه و اقدامات نوع دوستانه کلیسای کاتولیک به مسیحیان مستمند و بینوا تحت تاثیر تعالیم و سنت حضرت عیسی ( ع) به دوران بعد از تاسیس کلیسا باز می گردد. اما این قبیل اقدامات و به صورت سازمان یافته با تشکیل سازمان نظامی – راهبه ای « شوالیه های هاسپیتالر» رسمیت پیدا کرد. این سازمان در سال 1077 یا 1050 میلادی با حمایت برخی بازرگانان ایتالیایی تشکیل گردید و در