Death Metal
مرگ، يگانه حقيقتى است كه راه فرارى از آن نيست. درباره مفهوم مرگ، شيطانپرستان به دو دسته بسيار بزرگ تقسيم مىشوند:
دسته اول، كسانى هستند كه خودآگاهانه، مرگ و ماندن در جهنم را ترجيح مىدهند
دسته دوم، كسانى هستند كه منكر مرگ هستند و بر اين گمانند كه پرستش شيطان، كفايت مىكند تا او آنان را از چنگال مرگ رهايى بخشد و عمرى جاودان، نصيب آنان گرداند.
از اين لحاظ، دسته اول خطرناكترند؛ زيرا آگاهانه به جنگى نامقدس در برابر خداوند روى مىآورند؛ جنگى كه مىدانند در آخر به شعلههاى آتش ختم مىشود. آنان گناه را زينت درونى انسان تصور مىكنند و به مرحلهاى مىرسند كه ديگر گناه براى زندگى آنان، از آب و نان نيز ضرورىتر مىشود؛ تا درجهاى كه ديگر چيزى جز گناه نمىبينند. آنان به هر گناهى دست مىزنند ؛ ربا، قتل، دروغ، تهمت، دزدى، شرب خمر، هتاكى به مقدسات و مؤمنين، اعمال منافى عفت و... .
تعداد ديگرى سبك متال وجود دارد كه هر كدام داراى خصوصيات خاص خود هستند؛ اما وجه اشتراك بسيارى از آنان رواج خشونت و فحشاست.
آن چه ذكر شد، بيانگر بخشى از فرهنگ غرب و در رأس آن آمريكاست. اين سخن بوش كه «ارزشها و موضوعات مورد علاقه آمريكا براى هر كسى و در هر جامعهاى درست و مفيد است» و نيز اين سخن او كه «اهداف آمريكا، برقرارى صلح، تداوم آزادى و رسيدن به سعادت و خوشبختى است»، چه معنايى مىتواند داشته باشد؟ شايد اين سخن توماس فردمن، تحليلگر سياسى آمريكا كه «جنگ با اين دشمن (اسلام)، با ارتش ممكن نيست؛ بلكه بايد در مدارس، مساجد، كليساها و معابد به رويارويى با آن پرداخت و در اين راه، جز با همكارى روحانيون، كشيشان و راهبان، نمىتوان به پيروزى دست يافت»، تفسير و معنايى براى اين سخنان سردمداران آمريكا باشد
متاليكا در سال 1981 يك نوازنده درام به نام " لارس الريچ " با انتشار يك آگهي فراخوان تشكيل يك گروه هوي متال را اعلام و پس از مدتي موفق به جذب افراد مختلفي ميشود .
فعاليت اين گروهها مانند ساير گروه هاي هوي متال به صورت غيرقانوني و زيرزميني در ظاهر و در باطن با حمايت سازمانهاي جاسوسي ايالات متحده آمريكا با شعارهاي اجتماعي و اعتراضي ادامه و گسترش مييابد .
اين گروه چند سال بعد پيشنهادهاي Black metal را نيز ادامه داد و ضمن ارائه آثار مختلف زمينه را براي شكلگيري گروه هاي بعدي فراهم آورد .