کابالا و مسیح گرایی
این گونه بود که مکتب کابالا، به یک نیروی متنفّذ سیاسی در میان اروپائیان تبدیل شد که بر آرمان های مسیحایی جدید دامن می زد و طلوع قریب الوقوع دولت جهانی اروپایی را نوید می داد. به تأثیر از این موج، بسیاری از متفکرین اروپایی به این نتیجه رسیدند که باید آرمان های ظهور مسیح (علیه السلام) را با
مفاهیم رازآمیز و جادوگرایی شناخت.
حال به معرفی چند شخصیت مهم فکری رنسانس و نیز آثار آنان می پردازیم:
1) کنت جیووانی پیکو دلا میراندولا
از نامدار ترین و مؤثر ترین چهره های فکری رنسانس، به عنوان "پدر کابالیسم مسیحی" شناخته می شود. افکار او به شدّت متأثر از استادان و دوستان یهودی خود می باشد. از میان دوستان و استادان او می توان به این افراد اشاره کرد: یوحنان اَلِمانو، فلاویوس میتریداش و الیا دلمریگو.
2) یوهانس روشلین
عبری شناس نامدار دربار فردریک سوم، در ترویج کابالا در محافل فرهنگی مسیحیان نقش برجسته ای داشت. او در سال 1490 میلادی در ایتالیا با پیکو دیدار نمود و تحت تأثیر او به کابالا علاقمند شد. او کتاب های "درباره ی نام های سحرآمیز" (1494.م) و "درباره علم کابالا" (1517.م) را در زمینه ی کابالا به رشته ی تحریر درآورد.
تحت تأثیر این موج جدید فکری، از آغاز سده ی شانزدهم، شاهد پیشگویی های مکرر و پیاپی رهبران فرقه ی کابالا درباره ی "آخر الزمان" و ظهور عیسی مسیح (علیه السلام) هستیم (دقیقاً همان چیزی که در برهه ی کنونی شاهد آن هستیم).
در سال های نخستین سده ی شانزدهم، کابالیست هایی چون "اشر لملین" (Asher Lemlein) و "جوزف دلارینا" و سر انجام "دن اسحاق آبرابانل"، اندیشه پرداز بزرگ زر سالار یهودی، پیشگویی خود را درباره ظهور قریب الوقوع مسیح (علیه السلام) اعلام می کردند.
3) ربی اسحاق لوریا
اسحاق بن سلیمان لوریا از یک خاندان سر شناس یهودی بود که شاخه های آن در بسیاری از کشور های اروپایی و اسلامی حضور داشتند.
اندیشه های لوریا در کنار کتاب ظُهَر، یکی از دو منبع اصلی کابالا به شمار می رود.
هستی شناسی جدید کابالا و ترسیم جهان به صورت "عین صوف" به وسیله ی اسحاق لوریاشکل گرفت. اندیشه ی اسارت "زمزم" (اخگر الهی) به دست "سیترا اهرا" (نیروهای شیطانی) که بر سرزمین "کلیپت"(خلافت: منظور همان ممالک اسلامی است) حکم می رانند در این مفهوم تبلور یافت.
از زمان "ربی اسحاق لوریا" تا کنون، کابالیسم به شکلی آشکار به ایدئولوژی جنگ با جهان اسلام بدل گردیده و "شیطان شناسی" یکی از اشتغالات فکری دائم رهبران کابالا شده و رساله های متعدد در این زمینه انتشار یافته است.
از دیگر کابالیست های مشهوری که در ماجرای رنسانس نقشی اساسی داشتند می توان به کسانی چون "هاینریش کورنلیوس آگریپا"، "فلیپوس فُن هوهنهایم" آلمانی تبار با نام لاتین پاراسِلسوس، "میشل نوتردامی" مشهور به نوسترداموس و "گیوم پستل" اشاره نمود.