اعتقاد مصريان باستان به نظريه ماديگراي تكامل
مصريان معتقد بودند ماده هميشه موجود بوده است. براي آنها غيرمنطقي به نظر ميرسيد خدايي از عدم چيزي بيافريند. به عقيده آنها جهان زماني آغاز شد كه نظم از بينظمي پديدار شد و از آن زمان تا كنون ميان نيروهاي سازمان و بينظمي مبارزه بوده است. اين وضعيت نامنظم «نان (Nun) »نام داشت و مانند توصيف سومريان همه چيز تاريك، پوچ و پرآب بود. در اين ميان يك نيروي خالق (درون بينظمي)دستور داد نظم ايجاد شود. اين قدرت نهفته كه درون ماده بينظمي قرار داشت از وجود خودآگاه نبود و يك احتمال يا يك پتانسيل به شمار ميرفت كه با بينظمي در آميخته بود.
قابل توجه است كه اين عقايد با ادعاهاي ماديگرايان امروز، كه به كمك انجمنهاي علمي يا با اصطلاحاتي نظير «نظريه بينظمي» رواج يافتهاند، در تناسب است.
نايت و لوماس بحث خود را چنين ادامه ميدهند:
شگفتآور است كه اين شرح آفرينش نظريات علم مدرن، به ويژه «نظريه بينظمي» را به طور كامل توضيح ميدهد؛ نظريه بينظمي طرحهاي پيچيدهاي را نشان ميدهد كه رشد ميكنند و با قوانين رياضي درون رويدادهاي بيساخت تكرار ميشوند.
نايت و لوماس مدعياند ميان عقايد مصر باستان و علم مدرن تطابق وجود دارد، اما مقصود آنها از علم مدرن، همان گونه كه بر آن تأكيد ورزيديم، مفاهيم ماديگرايي چون نظرية تكامل و يا نظرية بينظمي است. اين تئوريها با وجود فقدان اساس علمي، طي دو قرن گذشته به اجبار بر علم تحميل شدهاند و براي اثباتشان توجيه علمي آورده ميشود. در بخشهاي بعد به بررسي كساني كه اين تئوريها را بر دنياي علم تحميل كردند خواهيم پرداخت. اكنون در اين مرحله به نقطة مهمي دست يافتهايم. بگذاريد خلاصه آنچه تاكنون گفته شد را ارائه كنيم.
1. بحث را با گفتو گو از شواليههاي معبد كه پنداشته ميشود مبدا فراماسونري باشند آغاز نموديم. ديديم كه شواليههاي معبد با آنكه به عنوان سازماني مسيحي شروع به فعاليت نمودند، تحت تأثير عقايد مرموزي كه آنها را در اورشليم كشف نموده بودند، قرار گرفتند. سپس مسيحيت را به كلي واگذاردند و به سازماني ضد مذهب مبدل گشتند و به اجراي آداب فساد آميزي پرداختند.
2. در جستجوي عقادي كه شواليههاي معبد را متأثر ساخت، به كابالا رسيديم و يافتيم كه اساساً كابالا عامل اين روند بوده است.
3. با بررسي كابالا شواهدي يافتيم بر اين مبنا كه با وجود آنكه كابالا ممكن است به عرفان يهودي شباهت داشته باشد، عقيدهاي شركآميز و قديميتر از يهوديت است و بعدها وارد اين مذهب گشته و ريشههاي حقيقي آن در مصر باستان يافته ميشود.
4. مصر باستان توسط نظام بتپرست و مشرك فرعون اداره ميشد. در اين مسير به انديشهاي كه اساس فلسفة مدرن منكر خدا را تشكيل ميدهد رسيديم؛ يعني جهاني كه خود به خود به وجود آمده و به صورت اتفاقي تكامل يافته است.
همة اينها تصويرگر تابلوي جالبي هستند . دوام و پيشرفت فلسفه كاهنان مصر باستان اتفاقي صورت نگرفته و ردی از سلسلة كابالا، نظام معبد و فراماسونري وجود دارد كه عامل حفظ آن تا عصر حاضر به شمار ميرود . فراماسونها كه از قرن هجدهم تا كنون نشان خود را در تاريخ دنيا برجاي گذاردهاند، انقلابها را به وجود آوردهاند و فلسفهها و بنيادهاي سياسي را ترويج كردهاند، وارث جادوگران مصر باستان هستند.