شیطان پرستی
شاید عده ای شیطان پرستی را آئینی مدرن و نهایتا مربوط به قرن ۱۶ - ۱۵ میلادی بدانند اما واقعیت چیز دیگریست. شاید بتوان تاریخچه شیطان پرستی را به قرون اولیه پیدایش آدمی نسبت داد. البته شواهد به دست آمده این حرف را تصدیق میکند که شیطان پرستی در نواحی امریکای لاتین، امریکای جنوبی و افریقای مرکزی به قرن ها قبل از میلاد مسیح برمیگردد و قبایلی که آثاری از آنها باقی مانده است این احادیث را تصدیق میکنند.. در اکتشافات به دست آمده در امریکای جنوبی یکی از قبایل این قاره که اعتقاد بسیاری به خوب و بد داشتند شیطان را پرستش میکردند و حتی قربانی هایی را از انسان به شیطان هدیه میکردند که مکانهای انجام مراسم قربانی هنوز وجود دارد و اجساد مومیایی به دست آمده و نوع کشته شدن ها نشانگر قربانی شدن این انسانها (که در آنها بیشتر زنان به چشم میخورند) است. در افریقای مرکزی و در دشتها و کویرهای سوزان این قاره نیز در قبایلی که معروفترین آن قبیله "اوکاچا" میباشد، شیطان به عنوان قدرت مطلق زمین و آسمان و پدید آورنده آن و خدای خشم و نفرت پرستش میشد و حتی قربانی هایی نیز در مواقع خاص به آن اهداء میشد. ذکر این نکته ضروری است که زمان قربانی کردن انسانها در برابر شیطان لحظه های خاصی بوده است.
تاریخچه شیطان پرستی به سالهای بسیار دور بر میگردد که بعدها این آئین و سنت به صورتهای دیگر نمود پیدا کرد که چیزهایی از گذشته چه با تحریف و چه بدون تحریف دست به دست در حال عبور همراه با زمان است. البته شیطان پرستی در زمان پیدایش زبان و خط و زمان مادها، سومریان، بابلیان و ... نیز ادامه داشت تا در قرون ۱۴ -۱۵ میلادی شیطان پرستی نوین به وجود آمد. "1"
شیطان پرستی یکی از اعتقاداتی است که برخی به آن پیشینه هزاران ساله میدهند و دلیل آن را نیز پرستش هر موجود دارای قدرت توسط مردمان هزاران سال پیش و یا در نظر گرفتن دو خدای ضد هم یعنی خدای خیر و شر میدانند.
شیطان پرستی دنیایی را ترسیم می كند كه هیچ روزنه امیدی برای آن متصور نیست. به همین جهت شیطان پرستی را جهان تاریك میگویند. شیطان پرستی حقیقتی را جستجو می كند كه در این جهان یافت نمی شود. خود كشی توجیهی اینگونه دارد ، " اگر بپرسی چرا خودت را می كشی ؟" پاسخ میدهد: می خواهم به حقیقت برسم و حقیقت در این دنیا به دست نمی آید. عمده ترین نشانه شیطان پرستی را در تجاوز و قتل به ویژه در تجاوز به كودكان و نوجوانان به همراه قتل آنان باید دید. مفهوم شیطان در طول قرنها مورد مکاشفه قرار گرفته است. در اصل در سنت مسیحیان جودو، شیطان به عنوان بخشی از آفرینش دیده شده است که در برگیرنده قانونی است که میتواند در مقابل خواست خداوند مخالفت کند و با اختیار تام خود، قادر است مبارزه طلب باشد. (یادآور یکی از تفسیرهای یهودی که میگوید تنها زمانی که پتانسیل توانایی تخلف از خواست خدا را داشته باشید و با او مخالفت نکنید موجودی بسیار خوب خواهید بود) در خلال قرنها این مفهوم به مخالفت صرف علیه خداوند تحریف شده است.
شيطان پرستي «SATANISM» در واقع به معناي عدم پرستش خداوند است و دنيايي را ترسيم ميكند كه هيچ روزنه اميدي براي آن متصور نيست، به همين دليل شيطانپرستي را جهان تاريك ميگويند.در حقيقت عدم پرستش خداوند و در مقابل خدا قرار گرفتن به انديشههاي برخي از فلاسفه مدرن مانند نيچه و حتي پستمدرن مثل مارتين هايدگر بر ميگردد. اين فلاسفه به اين نتيجه رسيدند كه جهان و هر آنچه كه در اوست مربوط به خودشان ميشود و قدرت خداوند و حكمت لميزلي در آن تأثيري نداشته و ندارد، لذا به همين دليل است كه شيطانپرستي رواج پيدا ميكند. زيرا در درون انسان خلأيي به وجود ميآيد كه از هيچ راهي نميتوان آن را پر کرد و درون خود را آرام نمود ؛ از اين رو بعضي از انديشمندان غربي شعر و موسيقي را براي رسيدن به آرامش و در حقيقت جايگزين پرستش خداوند عنوان كردند.