عده اي ديگر از ماسونها معتقدند كه زمينههاي تشكيل مجامع ماسوني در بين صاحبان فن معماري شكل گرفت و دوره ساختن ساختمانهاي كاتدرالها ــ كليساهاي جامع ــ را كه سالهاي بين 900 الي 1600 ميلادي را در بر ميگيرد دوران رشد اين اجتماعات قلمداد ميكنند .
آنان مدعي هستند كه در اواخر قرن 12 و اوائل قرن 13 ميلادي اولين اتحاديه «كارگران بناخانه» در آلمان به وجود آمد. آلمانهاي متعصب براي ارضاي تمايلات مذهبي خود دست به ساخت كليساهاي بزرگي زدند كه مستلزم صرف هزينه، زمان و به كارگيري دراز مدت هزاران كارگر و هنرمند در كنار يكديگر بود. كارگران، استادكاران و معماران قواعد خاصي را در بين خود براي دفاع از منافع يكديگر برقرار كردند، محل نگهداري وسايل بنّايي و گفت و گو در مورد مسائل و معضلاتِ حرفه نيز ، لژ ناميده ميشد . آلمانها پنج لژ موسوم به «هاپت هوتن» براي تعليم نوآموزان ايجاد كردند و اين لژهاي بزرگ منشأ توسعه «جمعيت بنايان» در انگلستان و فرانسه و ... شدند.
طرفداران اين نظريه ميگويند تشكيلات صنفي بنّايان در انگلستان در نيمه اول قرن سيزدهم تأسيس شد. با زوال سبك گوتيك در معماري اروپا تشكيلات بنّايان رفته رفته اهميت خود را از دست داد. براي نجات تشكيلات مزبور از نابودي و تلاشي در 1600 ميلادي ورود افراد غير بنّا به لژهاي ماسوني آزاد شد و اولين فرد غير بنّا به نام جان بوزول در همين سال وارد تشكيلات بنّايان آزاد گرديد ، و به عضويت لژ ادينبورگ پذيرفته شد. به تدريج اشراف انگلستان براي دستيابي به اهداف سودجويانه خود وارد تشكيلات بنّايان آزاد شدند. با ورود افراد غير بنّا به تشكيلات مزبور واژه «ماسون» پذيرفته شده در بين بنّايان متداول شد. حريق بزرگ شهر لندن كه در 1666 ميلادي به وقوع پيوست باعث تمركز بنّايان از سراسر اروپا در اين شهر شد. همين امر باعث رونق گرفتن لژهاي ماسوني گرديد.
پايان يافتن بازسازي شهر لندن سبب فروكش كردن فعاليت آنها و تفرقه بنّايان شد. بروز شورشهاي گسترده در سال 1717 در لندن باعث شد تمايل زيادي براي ايجاد جمعيتي ميانه رو كه بتواند بر اوضاع ناآرام آن دوره لجام بزند در بين طبقه متوسط و اشراف متمايل به بورژوازي به وجود آمد. هدف اين جمعيت اين بود كه با دعوت مردم به اصول اخلاقي از بروز هرج و مرج جلوگيري كند. نكتهاي كه در تمامي منابع فراماسونري از آن تعمدآ غفلت ميشود توضيح اين نكته است كه در صورت صحت ادعاهاي آنان در خصوص تاريخچه كهن فراماسونري و حضور معماران و بنّايان در آن چگونه اين تشكل صنفي تبديل به يك جمعيت پنهاني سياسي ـ فرهنگي شد كه در اندك مدتي توانست مرزهاي اروپا، آمريكا، آفريقا و آسيا را درنوردد. نكته ديگري كه بسيار حائزاهميت نيز ميباشد عدم پرداختن منابع ماسوني به تحولات سياسي انگلستان در آستانه تشكيل لژ بزرگ انگلستان است. محمد عبدالله عنان محقق جمعيتهاي سري و جنبشهاي تخريبي از اين موضوع به عنوان شورشهاي گسترده در سال 1717 در لندن ياد ميكند. پاسخ به برخي سؤالات در خصوص منشأ جمعيت فراماسونري و جواب چرايي رسوخ مفاهيم، شعارها و علائم يهودي ـ صليبي در اين جمعيت را ميتوان از بررسي تحولات انگلستان در خلال سالهاي 1714-11717م و روي كار آمدن خاندان هابسبورگ با حمايت كانونهاي يهودي ـ صليبي به دست آورد. لازم به ذكر است كه اولين لژ فراماسونري سه سال بعد از صعود خاندان آلماني هابسبورگ به سلطنت انگلستان در لندن تأسيس شد، اين تقارن و حضور مؤسسين لژ ماسونري در بين بركشندگان خاندان هابسبورگ در انگلستان از يك سو ارتباط گسترده لژ انگلستان با دربار لندن از سوي ديگر نشان ميدهد كه لژ فراماسونري براي استقرار و تثبيت اين خاندان كه ارتباطي مرموز و ويژه با كانونهاي زرسالار جهاني داشت در انگلستان تأسيس شد و با بسط حوزه نفوذ خود مانع آن كانونها را در سراسر جهان تأمين نمود، و به عنوان بازوي تشكيلاتي استعمار و كانونهاي استعماري عمل نمود. دكتر جيمز اندرسن و جان تئوفيل دزاگوليه از پيشقدمان اين جريان بودند و نقشي اساسي در اين زمينه ايفا كردند. نقش مؤثر اين دو تن به حدي بود كه عدهاي معتقدند تشكيلات فراماسونري را اين دو تن ايجاد كردهاند . تهيه قانون اساسي فراماسونري توسط جيمز اندرسن و وارد كردن خاندان سلطنتي انگلستان در اين تشكيلات توسط دزاگوليه درواقع تحولي اساسي دركاركرد جمعيت بنّايي ايجاد كرد. به همين دليل اين دو تن را ميتوان مؤسس سازمان فراماسونري تلقي كرد كه ديگر كاركرد آن، تعليم اصول معماري و فنون آن نبود بلكه تبديل به نهادي شده بود براي ترويج و تبليغ بورژوارزي و ليبراليسم. از نظر ماسونها اين دوره از تاريخ فراماسونري معروف است به «فراماسونري نظري» و دوره قبل نيز معروف به «فراماسونري عملي» است. در پرونده سيامك فرزد از اعضاي مؤثر تشكيلات فراماسونري ايران در اين خصوص مطلبي وجود دارد كه به اين تحول اشاره دارد: «برادران من، گروهي كه اينك بدان پيوستند از بقاياي اتحاديههاي بنايي قديم است كه اعضاي آن در قرون وسطي از حيث دانش و آزادي نسبت به صنفهاي ديگر مقامي ممتاز داشتهاند. تحولات صنف بنايان به تدريج موجب پيدايش جمعيت بنايان آزاد گرديد كه علائم و مظاهر بنّايي را شعار خويش قرار دادند ولي به جمعيت جنبه معنوي و روحاني بيشتري داده شد.»
اين اظهارات، كه استاد اعظم لژ به تازه واردين القا ميكرد به شكلي مبهم به تحول صنف بنّايان اشاره دارد، بدون اينكه به كيفيت و چگونگي بروز اين تحولات بپردازد. بر اساس واقعيتهاي تاريخي واژه «فراماسونري» تا قبل از 1717 ـ سال تشكيل لژ بزرگ لندن ـ به هيچ وجه مرسوم نبوده است. آنچه تا قبل از اين تاريخ مرسوم بوده واژه «ماسونري (MasonnÉric) » است كه به صنف بنّايان اطلاق ميشده است. دزاگوليه با افزودن صفت آزاد (Franc) به ابتداي اين نام در واقع سعي كرد با جعل واژه «فراماسونري» ضمن ساختن پيشينهاي كهن براي تشكيلات جديد خود، اهداف و ماهيت اين سازمان را نيز پنهان نمايد. با توجه به رسوخ آيين مسخ شده يهوديت در فراماسونري آنچه در روايت رايج به وجود آمدن تشكيلات فراماسونري ــ يعني به وجود آمدن فراماسونري از بقاياي جمعيت صنفي بنّايان ــ مجهول ميماند چگونگي و چرايي تأثيرپذيري شديد آئين فراماسونري از فرقههاي يهودي ـ صليبي به ويژه آئين رازآلود كاباليسم و «رزكروا»یا«روزنکروتس»ونیز«جمعیت شوالیه های معبد» است كه در قرون 16 و 17 در اروپا به شكل گسترده اي رايج بود. كابالا يا قباله آيين به اصطلاح عرفاني يهود است كه در قرن سيزدهم ميلادي با تدوين كتاب ظهر «ZOHAR» شكل يك مكتب را به خود گرفت و پيروان آن معروف به كاباليست شدند. اسحاق كور از سردمداران اين جريان است كه در جنوب فرانسه ميزيست (1160 ـ 1235) شاگرد وي به نام موسي بن نهمان معروف به نهمانيدس (1194 ـ 1270) در شهر گرونا واقع در ايالت كاتوليناي اسپانيا با الهام گرفتن از نظريات وي يك مركز فعال صوفيگري يهودي ايجاد كرد. اين مركز نقش اصلي را در پيدايش فرقه كابالا ايفا كرد . آثار وي قبل از تأليف كتاب ظُهَر توسط موسي بن شم تاولئوني منبع اصلي آيين كابالا بود. انديشه پردازان اين آيين مدعياند كه آيين مزبور مكمل تورات است و مضامين آن به طور شفاهي به حضرت موسي ( ع) القا شده است تا وي به محرمان قوم خود ابلاغ نمايد. در قرن سيزدهم ميلادي هسته هاي فرقه كابالا در جوامع يهودي سراسر جهان گسترش يافت و ترويج آرمانهاي مسيحي را مبني بر ظهور قريب الوقوع موعود به دست گرفت و همين امر در تهييج افراد براي شركت در جنگهاي صليبي نقش عمدهاي ايفا كرد.
در اسناد فلسفي به جا مانده از تشكيلات فراماسونري ايران همبستگي آيين فراماسونري را با آيين كاباليسم و تأثيرپذيري فراماسونري از آيين مزبور را به وضوح مشاهده ميكنيم. كاوي كرامپ از فراماسونهاي داراي درجه سي آيين اسكاتلندي معتقد است كه تأثيرپذيري فراماسونري از كاباليسم بيش از هر فرقه ديگري است و اشاره ميكند كه در قرون 16 و 17 ميلادي كاباليسم بر بسياري از انجمنهاي سري اروپا سيطره و نفوذ داشته است . ارتباط ژان تئوفيل دزاگوليه با خانواده لافي و ساير سرمايهاندوزان يهودي كه دراوايل قرن هيجدهم حضور شايان توجهي در لندن داشتند محمل مناسبي براي ارائه انديشههاي جهان وطني يهود در قالب تشكيلاتي به ظاهر بي خطر به نام فراماسونري شد كه آلات و ادوات بنّايي و آيين رازآلود كابال، جاذبههاي فريبنده آن را تشكيل ميدادند.
ژان تئوفيل دزاگوليه (1683 ـ 1744) پسر ژان دزاگوليه، كشيش اتره بر اثر تضييقات مذهبي به همراه پدر به انگلستان مهاجرت كرد. تحصيلات ابتدايي را در مدرسه متعلق به پدر به پايان رسانيد و پس از مرگ پدر به اكسفورد رفت. در 1710 م/121 ه / حكم نايب كشيشي و ليسانسي خود را درعلوم و صنايع گرفت. وي بر اثر مرسوم ساختن طريقه تجارت علمي و علني در اروپا مشهور گرديد. در اوايل قرن هيجدهم اقدام به ايجاد سازمان فراماسونري كرد و باهمكاري دكتر جيمز اندرسن تشكيلات فراماسونري رادر خدمت اشرافيت نوجوي انگلستان قرار داد. فعاليت لژهاي ماسوني در انگلستان كاملاً آزاد اعلام شد و همزمان با نفوذ استعمار به مشرق زمين در خدمت مطامع استعمارگران قرار گرفت. تشكيل لژ بزرگ لندن و تلاش آن براي گسترش در انگلستان و جهان موجب بروز اختلافاتي بين فراماسونها شد كه از بطن آن جريانات مختلفي بروز نمود كه عمدهترين اين جريانات گرايش به ايجاد درجات عالي را در پي داشت.
فراماسونري انگلستان پس از گسترش دراروپا و آمريكا از اوايل قرن نوزدهم متوجه ايران شد و سعي نمود با نفوذ در اين كشور از گنج گرانبهاي خود يعني هندوستان صيانت نمايد.